بیوگرافی ساره بیات"ساره بیات متولد ۱۵ فروردین ۱۳۵۱ در تهران است ، از سال ۱۳۸۰ وارد تئاتر شد و در جشنواره پلیس در اولین کارش، جایزه بهترین بازیگری را به همراه دیپلم افتخار کسب کرد. بعد از اخذ مدرک بازیگری از موسسه "کارنامه" به مجموعه یک مشت پر عقاب دعوت شد و بعد از اتمام آن با فیلم سینمایی مقلد شیطان وارد سینما شد که با بازی در این کار نیز نامزد دریافت جایزه هم شد.
فیلمشناسی ساره بیات
سینما
جدایی نادر از سیمین (۱۳۸۹) مهمترین فیلم ساره بیات-مقلد شیطان (۱۳۸۵)
تلویزیون
یک مشت پر عقاب (۱۳۸۶-۱۳۸۴)-بیگناهان-بانو-مرگ یک شاعر-ریسمان سبز-تباهی-ترانه پائیزی-شیفت شب
جوایز ساره بیات
خرس نقرهای بهترین بازیگر زن بطور مشترک با لیلا حاتمی و سارینا فرهادی از جشنواره فیلم برلین (۲۰۱۰) برای جدایی نادر از سیمین
دیپلم افتخار بهترین بازیگر مکمل زن از بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر برای جدایی نادر از سیمین
انتظار میرفت ساره بیات بعد از موفقیت در فیلم «جدایی نادر از سیمین» و کسب چند جایزه معتبر ایرانی و جهانی به بازیگری پرکار و پرخبر تبدیل شود اما این اتفاق نیفتاد.
او بعد از فیلم اصغر فرهادی تنها بازی در فیلم «محمد(ص)» آخرین کار مجید مجیدی را پذیرفت که کاری پرزحمت و طولانی است. ساره بیات برخلاف دیگر بازیگران تن به جریان حاکم سینما نداد و درگیر کسب درآمد از سینما نشد تا کماکان کم و گزیده کار کند.
او بیشک پیشنهادات زیادی را بهواسطه حضور در فیلم «محمد(ص)» از دست خواهد داد اما در عوض بار دیگر با اثر یک کارگردان سرشناس و صاحب سبک روی پرده سینماها خواهد رفت. ساره بیات اینروزها آخرین مراحل کارش پیش از آغاز فیلمبرداری آخرین اثر مجیدمجیدی را انجام میدهد.
سکوت
وقتی ظرف زندگی از عشق و لذت مملو باشد، و از نتیجه کارت راضی باشی و آنچه گذشته و آنچه پدید آمده را نظاره کنی زمان آن است که در سکوت با حال خودت تنها باشی.
آنوقت زمان لازم را داری تا عشق در تو تهنشین شود و لذت کار در تکتک سلولهایت را تجربه کنی.
در آرامش و در سکوت وقتی به کاری دل بستی نمیتوانی سریع به سراغ کار دیگر و دلبستگی دیگری بروی.
وقتی به یک کار احساس داری نمیتوانی به سرعت به کار دیگری هم احساس داشته باشی.
درست مثل زندگی. نیاز داشتم تا تمام جریانات کاری در تنم حل شود. بهعنوان مثال از سال ۸۵ تا ۹۰ در انتظار اکران نخستین کارم بودم که نشد.
تعهدم این بود که تا نتیجه کار خودم را نبینم پیشنهاد جدیدی را نپذیرم تا آنکه کار اکران تا بعد از کاندیداتوریام در سال ۹۰ برای فیلم «مقلد شیطان» طول کشید و من همزمان کار بعدیام را شروع کردم.
فیلم محمد (ص)
خواست خدا بود که برگزیده فیلمی باشم که نامش برای پذیرفتن کار کافی بود. حضور و کارگردانی جناب مجیدی دلم را قرص و خیالم را از هر حیث آسوده کرد. بسیار خوشحالم که کارگردانی بزرگ چنین کار عظیمی را قبول کرده است.
در این فیلم من نقش دایه حضرت محمد(ص) (حلیمه) را بازی میکنم.
برای رسیدن به این نقش هم مثل سایر نقشها من تحقیق کردم و کتاب خواندم البته در این فیلم تا ۱۲ سالگی و دوره نوجوانی حضرت محمد(ص) به تصویر در خواهد آمد و خیلی سند تاریخی و مطلب درباره این دوره از زندگی حلیمه وجود ندارد ولی در جلساتی که با آقای مجیدی پیش از فیلمبرداری خواهیم داشت دربارهاش حرف خواهیم زد و به آنچه مدنظر ایشان است خواهیم رسید.
ای کاش تولید همه کارها اینقدر طول میکشید اما نتیجه خوبی داشت آنوقت ما هم غمی نداشتیم.
کاش تمام کارهایمان با چنین وسواس و نتایج درخشانی همراه باشد. بیشک دلیل طولانیتر شدن پروژه شایستهتر شدن نتیجه کار است و نه اتلاف وقت و چون این موضوع را میدانم حاضرم ریسک کم کاری و صبوریام را بپذیرم و به خلق اثری جهانی کمک کنم.
پیشنهادات
خدا را شکر پیشنهادات خوبی داشتم. متاسفانه در این مدت کار زیادی تولید نشد اما من پیشنهادهای خوبی داشتم که چون مشغول پیش تولید کار «محمد(ص)» بودم از همه آنها عذرخواهی کردم. بیشتر این فیلمها در ژانر اجتماعی و چندتایی هم تاریخی بودند.
کم کاری
من برای رسیدن به جایی که هستم زحمت فراوانی کشیدم و باید قدرش را هم بدانم. کارهایی مثل «جدایی نادر از سیمین» از قدرت تاثیرگذاری بالایی برخوردارند و ایمان دارم کارگردانهایی از این دست قادرند، سطح کیفی کار را بالا ببرند.
مطمئنم بعد از دیدن این کارها توقع عمومی بالاتر میرود و این امیدواری وجود دارد که در آینده نیز با کارهای فاخر بیشتری مواجه شویم که ماهم کم کار نباشیم و بتوانیم سهم کوچکی در ارتقای سطح کیفی آثار هنریمان ایفا کنیم.
قبل از اینکه بازیگر باشم انسانم. این دلیل خوبی است که نقاط ضعفی هم در کارم داشته باشم. این کار ارزشش را داشت که از صددرصد توانم استفاده کنم.
بازیگری
تمام ۶ سال گذشته را مشغول بازی در سینما و تلویزیون بودم و گاهی در بین کارها اگر فاصلهای پدید میآمد صرف خواندن فیلمنامه و تمرین قبل از فیلمبرداری میشد.
موسیقی
رابطه خیلی خوبی با موسیقی دارم و تقریبا همه سبکهای موسیقی را به جز هاردراک و متال دوست دارم و گوش میکنم. با تمام سبکها ارتباط خوبی دارم ولی بیشتر موسیقی سنتی ایرانی و نیو ایج…
درباره پدرم
پدرم همراه همیشگی و مشوق بزرگ در کارم است. در طول تمام کارهایی که انجام دادم او هم پابه پای من بیدار ماند و بیخوابی کشید و صبحهای زود از خواب بیدار شد.
این درحالی است که پدرم پست مهم و شرکت شخصیاش میتواند به اندازه کافی وقتش را بگیرد اما او در تمام مدتی که من سرکار میروم پا به پا و همدوش من است و انرژی میگذارد. من هیچوقت فرصت نکردم آنطور که دلم میخواهد از او تشکر کنم.
آرزو
زمانی که مانند یک قطره هم سو با جریان آب شوی، زمانیکه دست از هر مقاومتی برداری و با کائنات یکصدا شوی، زمانیکه معتقد باشی روزی تو دست هیچ بنیبشری نیست و او است که رزق تو را تامین میکند و زمانیکه به هدایتش ایمان داشته باشی و نفست را به او بسپاری دیگر آرزویی در دل نداری. هرچه تقدیر تو
با ساره بیات
درباره سوابق بازیگریتان و کموکیف این تجربهها برای خود بفرمایید.
از سال ۱۳۸۰ وارد تئاتر شدم و در جشنواره پلیس در اولین کارم، جایزه بهترین بازیگری را به همراه دیپلم افتخار کسب کردم. بعد از اخذ مدرک بازیگری از موسسه "کارنامه" به مجموعه یک مشت پر عقاب دعوت شدم و بعد از اتمام آن با فیلم سینمایی مقلد شیطان وارد سینما شدم که با بازی در این کار نیز نامزد دریافت جایزه شدم. مجموعه بیگناهان و سریال تاریخی بانو را قبل از جدایی نادر از سیمین تجربه کردم.
به نظر میرسد با مجموعه بیگناهان بیشتر دیده شدید. درست است؟
تا آن زمان تجربه کاری زیادی نداشتم؛ یک سریال بود و یک فیلم سینمایی که تا چهار سال بعد هم اکران نشد. من برای تمام کارهایم و تمام عواملی که در خدمتشان بودم احترام ویژهای قائلم. تمام تلاشم در این عرصه برای درست بودن است. امیدوارم توانسته باشم تأثیرم را در تمام کارهایم گذاشته باشم که البته بیگناهان نیز جزو کارهایی است که بازی در آن را دوست داشتم و امیدوارم در اجرای آن موفق بوده باشم.
خانم ساره بیات چگونه برای نقش راضیه در جدایی نادر از سیمین انتخاب شدید؟
مثل سایر بازیگران به دفتر آقای فرهادی رفتم. ایشان تستهای فراوانی را انجام دادند، مدت بسیاری تمرین کردیم و در نهایت به پیشنهاد خانم بختآور و با لطف خدا از میان تعداد زیادی از دوستان توسط آقای فرهادی برای این نقش انتخاب شدم.
شناختتان از راضیه بر پایه چه روشی بود؟
دنیای کار با آقای فرهادی دنیای شگفتانگیزی است و البته متفاوت. در کار با ایشان آنقدر تجربیات متعدد و هیجانانگیز وجود دارد که خود را فراموش میکنی.
اینکه با چه روشی وارد شوی، چیزی است که ایشان قبل از فیلمبرداری با تمرینهای متعدد تو را به اندازه کافی به آن شخصیت نزدیک میکند و تو خودِ نقش میشوی. بین تو و شخصیت داستان راه زیادی وجود دارد که ایشان به تبدیل این فرآیند به تو کمک میکنند و تو را از خود و از هر چه تا حالا بودی جدا میسازند.
من نیز برای این نقش مابهازای بیرونی داشتم و سعی میکردم برای بعضی از حرکات حسی و فیزیکی از قشر مشابه راضیه استفاده کنم. از آنچه در جامعه بسیار دیده بودم باید به لحاظ رفتاری الگوبرداری میکردم.
یکی از شخصیتهای محوری فیلم، راضیه است که در پیشبرد داستان نقش اساسی دارد. نقشی که به بازیگرش مجال میدهد که بازی پرنکته و پر از جزئیاتی را ایفا کند. برای درآمدن این جزئیات، چه کردید؟
قبل از شروع فیلمبرداری برای پرداختن به شخصیت داستان خیلی کار داری و راهی که در مقابل توست، راه دشواریست که اگر به آنچه ایشان میگویند توجه داشت باشی، بخش اعظمی از کارت آسان میشود.
به عنوان مثال خواندن قرآن در مسجد یا خواندن نماز جماعت جزو تمرینهایی بود که توسط ایشان از من خواسته شده بود. همچنین رفتن به محلههای پایین شهر، سوار شدن به مترو، اتوبوس و سایر وسایل نقلیه و استفاده نکردن از خودروی شخصی. من در طول این تمام تمرینها با لباس و چادر و کفش راضیه حضور پیدا میکردم.
تمام زیورآلات از جمله ساعت و دستبند و انگشتر، البته بهجز انگشتری که برای راضیه توافق کرده بودیم از دستانم باز شد. حتی خاطرم است روزها درون کیفم را خالی از پول میگذاشتم تا توان خرید هیچچیز را نداشته باشم.
چیزهایی که دوست داشتم باید نمیخریدم تا از حالِ راضیه باخبر میشدم.
خانم بیات متوسط برداشت پلانهای بازیتان چند بود؟
در طول کار آنقدر مسئولیتهای سنگین داشتم و آنقدر باید کارهای زیاد و مهمی انجام میدادم که هرگز به تعداد برداشتها توجهی نداشتم. من در فضایی که آقای فرهادی به وجود آورده بود زندگی میکردم. دوربین در زندگیِ من با من همراه بود. اصلاً متوجه تعدد و تکرار برداشتها نبودم.
با توجه به دوربین عمدتا متحرک و روی دست، تداوم حسی پلانها را چگونه حفظ کردید؟
حفظ راکوردها و تداوم حسی جزو وظایف یک بازیگر محسوب میشود. این تنها کاری است که میشود کرد. ما قبل از گرفتن پلانها تمام سکانس را تمرین میکردیم. باید در طول تمرین همهچیز را به ذهن میسپردم، در واقع کل سکانس را.
از دستیاران آقای فرهادی کمک میخواستم تا حرکاتم را کنترل کنند. حرکات در طول سکانس کاملاً کنترلشده بود. میزان تمرینها آنقدر زیاد بود که همهچیز ملکه ذهنم میشد. در طول تمرینها ایشان به نکات فراوانی اشاره میکردند که حفظ راکورد، کمترین آن بود.
خانم ساره بیات تعریفتان از تکنیک در بازیگری چیست؟
بهرهگیری از چارچوبهای به اثبات رسیده فن بازیگری، رعایت اصول بازیگری، بدعت و نوآوری، خلاقیت، درک صحیح از شخصیت داستان، ایجاد فضای مناسب برای حل شدن در نقش و آموختههای ما.
حتی به نظرم کار روی بدن، بیان و رفتار صحیح در طول کار، تمام اینها میتوانند برای بازیگر تکنیک محسوب شود که البته تعداد این تکنیکها به اندازه روزهای تجربه بازیگریام هستند.
صحنههای پایانی دعوای حجت و راضیه در آشپزخانه از جمله صحنههای پرتنش فیلم است که دیگر از قالب آرام قبلی بیرون میآیید. این، منافاتی با شخصیت طراحیشده از سوی شما نداشت؟
راضیه انسان بود، انسان هم چندبعدی است و دارای احساسات متفاوت و دارای حالتهای متعدد. انسان همیشه یکسان نیست. او بهشدت مدافع حق پایمالشدهاش بود.
او در صحنه دعوا با نادر ایستاد و مقاومت کرد تا حقش را بگیرد. زمانی که به حکم شرع نگذاشت تا دست نامحرم بنا به اعتقاداتش با او برخورد کند، فریاد کشید. زمانی که در اتوبوس از پا افتاد، خستگیاش را پنهان نکرد. این رفتار در تعامل با راضیه بود، نه در تقابل با او.
نظرتان درباره بازیگران مقابلتان در این فیلم چیست؟
شاید حتی نشود گفت بازیگران مقابل. آنها در مقابل من نبودند، در کنار من بودند. متحد بودیم و وفادار به نقش. همه از همه بودیم، یکدست و همعهد و پیمان. از تمام نکاتی که در کنارشان آموختم، سپاسگزارم.
فکر میکردید بازیتان اینقدر مورد توجه قرار بگیرد؟
بله، بهجرأت، چون به خلق اثر ایمان داشتم و خودم را نیز بهدرستی میشناختم.
نظرتان درباره جایزه خرس نقرهای جشنواره برلین چیست؟
من از لحظهای که توسط آقای فرهادی برای این نقش انتخاب شدم، جایزهام را دریافت کردم. هرگز به فکر اینکه در آینده قرار است چه اتفاقاتی بیفتد یا چه جایزهای دریافت کنم نبودم.
عطش آموختن از او آنقدر در من زیاد بود که فرصتی برای افکار دیگر نبود.
متمرکز به نقش بودم و آنچه او میگفت، اما از اینکه این رسالت را داشتم که به نمایندگی از کشورم برای خاکم هدیهای به ارمغان بیاورم، از خداوند سپاسگذارم و قدردان.
استقبال مطبوعات و تماشاگران در آلمان چگونه بود؟
فوقالعاده و غیرقابل باور. گویی در شهر هیچ اتفاقی بهجز جدایی نادر از سیمین نیفتاده بود. مطبوعات و مخاطبان در اطراف ما از هیچچیز جز عشق به این کار سخن نگفتند.
عکسهای مراسم افتتاحیه بر روی جلد اکثر نشریات چاپ شده بود و استقبال باشکوهی که از فیلم شد و همچنین تشویقهای طولانیمدت آنها حیرتآور بود.
هیچکس بعد از اتمام کار سر از پا نمیشناخت و دنیا کار را تشویق کرد، چرا که مخاطبان و هیأت داوران از سراسر دنیا به آنجا آمده بودند و بزرگانی که در عرصه سینما از نامآوران بودند متحیر بودند. دیگر من چه بگویم؟
و حرف ساره بیات؟
از خدا ممنونم، از فرهادیِ بزرگ و از اعتمادش به من ممنوم. مرا در آزمون بزرگی قرار داد. از حمایت خانواده مهربانم سپاسگزارم و از تمامی هنرمندان فرهیخته و دستاندرکاران این پروژه قدردانی میکنم.
امیدوارم در آینده بتوانم منشاء خدمات مفیدتری باشم.
بازیگری حرفهای، همیشه تنها چیزی بود که دوست داشتم و راضیام میکرد. با عشق جلوی دوربین میروم و تمام خستگیها و سختیهایش را میپذیرم.
موفقیتهایی که در هر مرحله داشتم، به من انگیزه میداد این حرفه را دنبال کنم. همیشه به موفقیت خودم امیدوار بودم و البته تلاش میکردم به آرزوهایم برسم.
از اولین حضور ساره بیات در قاب تصویر چند سالی میگذرد، زمانی كه به عوامل سریال یك مشت پر عقاب معرفی شد و بعد از دو سال كار سنگین كه این سریال از تلویزیون پخش شد، میشد حدس زد كه اتفاقات خوبی برایش در پیش است، در طول این چند سال کمابیش حضور او را در تلویزیون و سریالها شاهد بودیم؛ «بیگناهان»، «بانو»، «مرگ یک شاعر» و سال گذشته برای بازی در فیلم «مقلد شیطان» که سال 85 ساخته شده بود، در جشن خانه سینما تندیس گرفت.
ساره خیلی آرام و گزیده آغاز کرد، اما مسیر بلندی را سپری کرد و پس از چند موفقیت، به دیپلم افتخار جشنواره فجر و خرس نقرهای جشنواره برلین رسید.
«جدایی نادر از سیمین»، نقطه عطف بزرگی در زندگی او بهحساب میآید، بازیاش واقعا درخشان و تحسینبرانگیز بود و توانست در قالب زنی که مشکلات زندگی از هر سو به او فشار آورده و ناچارش کرده برای حمایت از همسرش حتی برای کار به منزل نادر برود، کاملا باورپذیر باشد.
ساره بیات از کارنامه کاریاش تا امروز میگوید: «در این سالها در سینما واقعا کمکار بودم، اما در عوض در سریالهای «یک مشت پر عقاب»، «بیگناهان» و «بانو» در کنار پیشکسوتان بازیگری و کارگردانان مطرحی حضور داشتم، اولینبار توسط «حبیب رضایی» برای بازی در سریال «یک مشت پرعقاب» معرفی شدم. با بازی در تئاتر «روی بوم» صحنه را هم تجربه کردم و اولین تجربه سینماییام «مقلد شیطان» بود.»
توسط حبیب رضایی به گروه و دستیاران آقای فرهادی معرفی شدم. جلسههای متعددی داشتیم تا به آنچه مدنظر ایشان بود برسم و در نهایت وقتی انتخاب شدم، خیلی خوشحال بودم، چون به نظرم تمام روزهای کار با ایشان مثل یک کلاس درس مهم بود.وسواس در پرداختن به جزئیات، یکی از مهمترین خصوصیات اصغر فرهادی است، شاید بزرگترین برگ برنده نباشد، اما قطعا یکی از شاخصههای کارگردانی ایشان است.
بارها و بارها به کوچکترین مسائل میپرداخت تا آنچه میخواهد درست از آب دربیاید. تمام تلاشم را کردم تا به آنچه آقای فرهادی میخواهد نزدیک شوم، اگرچه واضح بود این کار سختیهای خودش را دارد، اما با تمرین زیاد و تا جایی که امکان داشت، سعی كردم رضایت کارگردان را جلب كنم.
بازی در کنار کسانی مثل شهاب حسینی و پیمان معادی، کار را برایم راحتتر کرد؛ صبوریشان در کار برایم قابل تحسین است و به وضوح میدیدم تمام تلاششان را میکنند تا کار من راحتتر باشد، ارتباطم با تکتک بچهها خوب بود و فکر نمیکردیم قرار است فیلم بازی کنیم، در روزهای تمرین انگار به نوعی کنار هم زندگی کردیم.
هر روز جوری تمرین میکردیم که پس از اتمام کار، کاملا راضی بودیم.
تمام روزها آقای فرهادی با تمرینات میدانی تلاش میکرد به من در خلق شخصیت راضیه کمک کند و همه سختیها را برای باورپذیرتر شدن نقش پذیرفتم و خوشحالم بازتاب آن هم بین مردم خوب بوده.
از حمایت تکتک این بزرگواران سپاسگزارم. بازی خیرهکننده آنها گاهی من را به اشتباه میانداخت که همه چیز واقعی است. واقعا خوشحالم توانستم درکنارشان باشم.
در مورد کار با آقای فرهادی باید بگویم هر چقدر بیشتر می گذرد، بیشتر متوجه میشوم با چه کسی کار کردهام و به این دلیل بهتر است کمتر در موردش صحبت کنم. نتیجه کار را بر پرده سینما دیدید که در واقع حاصل تعهد کاری آقای فرهادی، تمرینها و برنامهریزی دقیقی بود که از قبل برای ما انجام داده بودند. تمام حرف آقای فرهادی را در طول فیلم قبول کردم، چون میدانستم نتیجه کار قطعا خوب خواهد بود، برای اینکه ایشان را به خوبی میشناختم. بعد از «جدایی نادر از سیمین»، قطعا کار من خیلی بیشتر از گذشته سخت خواهد شد و تعهد بیشتری نسبت به انتخابهای آینده خواهم داشت. بهدلیل تمام زحماتشان و چیزهایی که از آقای فرهادی یاد گرفتم،سپاسگزارم.
برای درك شخصیت راضیه و باورپذیرشدن آن به توصیه آقای فرهادی به محلههای مختلف جنوب شهر میرفتم، سوار مترو میشدم و سعی میكردم در رفتار آدمها و جزئیاتشان دقیق شوم، مدتها سوار ماشین خودم نمیشدم و با تاكسی و اتوبوس رفتوآمد میكردم حتی توی كیفم پول نمیگذاشتم، به مسجد میرفتم و نماز جماعت میخواندم، در جلسات قرآن شركت میكردم كه همین به آرامشم خیلی كمك میكرد. این اتفاقات یكی،دوماهی طول كشید اما همه سختیها را برای موفقیت كل گروه پذیرفتم و خوشحالم كه راضیه را به درستی بازی كردم.
ساره بیات روزهای شلوغی را پشتسر میگذارد؛ شب اکران فیلم «جدایی نادر از سیمین» در ایوان شمس، از علاقه فراوانش برای همکاری با «بنیاد کودک» گفت و اعلام آمادگی برای هرگونه کمک به کودکان نیازمند کرد.
قرار است برای یک پروژه جدید که به گفته خودش خیلی سنگین است، قرارداد امضا کند، خستگی را از چشمانش میشد حس کرد و میگفت مدتهاست نتوانسته سفری شخصی داشته باشد یا حتی خانوادهاش را که خارج از کشور زندگی میکنند، ببیند. اما عشق به بازیگری؛ چیزی است که باعث شده همه این سختیها را با جان و دل بپذیرد.
به شدت متین و مهربان است و در مدتی که در سالن با کودکان بنیاد مشغول خوشوبش بود و با آنها عکس میگرفت میشد مهربانیاش را حس كرد.
از آندسته کسانی است که موفقیت چشمگیری که در این فیلم داشت هرگز باعث تغییر در اخلاق و رفتارش نشد، او هم مانند «پیمان معادی» بسیار خوشبرخورد و دوستانه با همه حرف میزند و معتقد است، این لطف خداست که اینچنین موفقیتی را به دست آورده و نباید به خودش مغرور شود.
ساره بیات، بازیگری است که مزد تلاش پیوسته خود را در طول این سالها با حضور در نقش راضیه گرفت و مطمئنا افقهای روشنی در پیش دارد.
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
شنبه 16,نوامبر,2024